بي اعصابي

امشب براي اولين بار باهم رفتيم مهموني،بماند كه من چقدر خانواده رو پيچوندم:) البته به استرسش اونقدر نمي ارزيد واقعااا  يعني خيلييييييي ايترس داشتم ولي كنار ميلاد اروم بودم:)) به من خيلي خوش گذشت  وقتي اولين بار باهم رقصيديم حس خوبي بود:))))  ولي فك كنم به اون اونقدر خوش نگذشت با ادماي مهموني فك كنم  بي اعصابي...ادامه مطلب

چقدر امروز بد بود:(( تاحالا اين همه گريه نكرده بودم اونم واسه بهترين دوستم  همه ي حرفام باهاش بود! امروز هرچي دلش خواست گفت:(( يعني هرچياا  واقعاا به اين جمله رسيدم كه از هيچ كس هيچ چيز بعيد نيست!!  رو ادما حساب ميكني كه يه حرفاييو هيچوقت اونا بخت نميزنن ولي دروغ محضههه  ميزنن!!  نميخوام به ميلاد بگ بي اعصابي...ادامه مطلب

بعضي وقتا فكر ميكنم ته رابطمون چطوريه؟!!!  همچي اونجور كه ميخوام پيش ميره يا نه!!  وقعاا دوستش دارم گاهي ميترسم از اين عشق فارغ بشم  مترسم ديگه دوستش نداشته باشم!!  چرا همش از ترسام واسه شما ميگممم!!!!يكمم از ارزوهاي دخترونم بگم:))   كاش بلد باشه چطوري خوشحالم كنه مثلا سورپرايزم كنه يه سورپرايز عالي بي اعصابي...ادامه مطلب